سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
MAD2
 
 

سلام:D

نمیدوننم چرا هر وقت میام بنویسم هرچی که قبلا آماده کردم یادم میره

همه میگن :چون خنگی:)):)):))

ولی من میگم: چون هواس نمیزارن وااسه آدم

بعد اون اتفاقی که واسم افتاد..همون دعوای تخیلی،که هیچ وقت یادم نمیره اون 2هفته (چه قدر سخت گذشت واسم)... به گذشتم فکر

میکنم... به روزای خوبی که با هم داشتیم.... به محبتاش ...به توجهاش....

ولی الان وقتی میبینمش،دیگه اون آدم سابق نیست ... نمیدونم من اینطوریش کردم یا اینکه خودش عوض شده..

گاهی اوقات فکر می کنم خسته شده ازم... ولی بعد میگم نه بابا ..اگه خسته شده باشه،چرا اون شب به خاطرم دعوا کرد..یا تو تمام شبای

محرم باهام بود...یا خیلی از رفتارای دیگش و خیلی چیزای کوچیکی که کسی فکرشم نمیکنه

بین زمین و هوا موندم.... آخه اگه دوسم نداشت تو این 3ساله میزاشت میرفت... ولی چرا موند؟؟؟:-؟؟

من با خودمم درگیرم...به این موضوع خیلی وقته رسیدم

 

فلنیشششششششششش




موضوع مطلب :

ارسال شده در تاریخ : چهارشنبه 89 دی 1 :: 8:24 عصر :: توسط : I-MaD

درباره وبلاگ
چه قدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست .
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 180
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 96542